نوشته شده توسط : موسوی و رفقا

بسيجيان در جريان فتنه نشان دادند كه شاگردان خوبي در مكتب ولايت هستند

رئيس سازمان بسيج مستضعفين تاكيد كرد: در مقابله با فتنه، بسيجي‌ها نشان دادند كه شاگردان خوبي در مكتب ولايت بوده‌اند و درس هاي بصيرتي را به خوبي فرا گرفته‌اند.

هامون نیوز به نقل ازفارس ، سردار محمدرضا نقدي صبح امروز در اجتماع 110 هزار نفري بسيجيان تهران كه با عنوان اردوي رزمي فرهنگي "فداييان ولايت " در دهكده مقاومت و در محضر فرمانده معظم كل قوا برگزار شد، با بيان اين مطلب، گفت: امروز بسيج با توسعه تربيت و آموزش در همه ابعاد آماده است تا براي بهره‌گيري از پيروزي هاي بزرگي كه پاداش خدا به اين استقامت خواهد بود، سعه صدر خود را نشان دهد و اگر آزمايش سخت تري براي ارتقاء به كلاس بالاتر انسانيت و كمال در راه باشد، بار ديگر جان ها را سپر اسلام و ارزش هاي متعالي آن كند.

رئيس سازمان بسيج مستضعفين افزود: اي امام امت و اي نائب امام زمان(عج)! امروز 110 هزار بسيجي تهران، به نمايندگي از ميليون ها بسيجي و اجتماع غدير كشور، يك ميليون بسيجي رزمنده شركت كننده در اردوي فرهنگي - رزمي فدائيان ولايت در 400 شهر كشور و همه بسيجيان جهان اسلام كه دل هاشان براي حضور در محضرتان پر مي كشد، آمده اند تا ضمن تبريك عيد سعيد غدير، براي ادامه راه تا آزادي همه بشريت از سلطه ستمگران، تجديد بيعت كنند.

وي ادامه داد: يلان سيستان، شهيدان گلدوي و كيخا كه با شهادت طلبي در مقابل تروريست هاي آمريكايي حماسه شهيدان فهميده و بهنام محمدي را زنده كردند و ده ها شهيد و جانبازي كه در فتنه سال گذشته در دفاع از آزادي و صيانت از آراء حقيقي مردم و در حفظ حريم مسجد و در دفاع از حرمت عاشورا به شرف شهادت و جانبازي نائل شدند، زنده ترين اسناد وفاداري بسيج اند و نشان مي دهند كه برخلاف ميل واماندگاني كه به نسل جوان با سوظن مي نگرند، نسل امروز آگاهانه و عاشقانه در صحنه است و خودش را براي هر شرايطي آماده كرده است.

نقدي با اشاره به اينكه حقيقت ولايت، همان «اِن الحُكم الا لله» است و بسيج هم چيزي نيست جز جاري شدن ولايت در بستر جامعه كه قرآن حزب الله مي خواندش، خاطر نشان كرد : همه پيروزي هاي برجسته اي كه ملتي غريب و تنها را به كانون پر تپش تحولات جهان و الگوي همه آزادي خواهان بدل كرد مرهون بسيج ملت حول ولايت بود و امروز هم با هدايت ولايت است كه لايه هاي پيچيده استكبار درهم ريخته و ما به پشت خيمه فرماندهي دشمن اصلي رسيده ايم. زيرا صهيونيست ها و جهان‌خواراني كه تا ديروز با دست هاي باز هرجا را دلشان مي خواست تصرف مي‌كردند، در محاصره بسيج جهان اسلام قرار گرفته اند و براي حفظ حيات ننگين خود دست و پا مي زنند.

وي با تأكيد بر اينكه ادامه اين راه پر افتخار تنها در پرتو ولايت ميسر است، اظهار داشت: يكبار قدر ناشناسي فرزندآدم از نعمت غدير، اخراج از بهشت مدينه النبي و تجربه تلخ قرن ها محروميت از آزادي و امنيت و عدالت كافي بودكه ما قدر ولايت بشناسيم و در تمام فراز و نشيب هاي انقلاب چنان به آن تمسك جوييم كه اگر قطعه قطعه مان كنند هر سلولمان فرياد برآورد «لبيك يا علي».

رئيس سازمان بسيج مستضعفين با بيان اينكه هفته بسيج امسال حال و هواي ديگري دارد زيرا تقارن اين هفته با عيد غدير، باعث شده دل هاي مشتاق دريادلان، ازعشق الگوي آرماني شان، طوفاني شود، تصريح كرد: علي (ع) انسان كامل همه جانبه كه از عبادتش، سيّدالسّاجدين (ع)در شگفت است، دانشمندان برابر علمش هستند. زيرا هنر جاودانه اش آميزه اي از عمق حكمت در اوج دلربايي است كه اگر خدا حتي به كلام او تحدّي مي كرد باز هم بشر عاجز مي ماند. علاوه بر اين رزم آوري شجاع است كه قهرمانان نامدار در برابرش خوار و بي مقدار مي ماند. ولي در برابر يتيم، بال هاي خضوع او گسترده و مرواريد اشكش غلطان مي شود.

نقدي با اشاره به اينكه گزينش همين الگوي آرماني، بسيج را تجلي جهاد همه جانبه كرده و از جوانان ما شخصيت هاي برجسته اي ساخته كه در راه انجام تكليف درهرعرصه نياز، سرازپا نشناخته به نداي علي زمان لبيك مي گويند، افزود:لبيك يا علي يعني آمادگي هميشگي براي جهاد، آمادگي براي قطعه قطعه شدن زير تانك، غلطيدن در ميدان مين و استقامت درآتش شلمچه و مجنون، يعني وزوايي يعني فرهانيان. لبيك يا علي يعني بهترين دوران جواني را وقف سازندگي براي محرومان كردن، يعني عبدالله والي. لبيك يا علي يعني جهاد عاشقانه علمي براي درهم شكستن تحريم ها و رسيدن به قله هاي فناوري، دنيا را از جهش هاي علمي و خودكفايي در حيرت بردن و در اين راه جان دادن، يعني استاد مسعود علي‌محمدي.

وي ادامه داد: لبيك يا علي يعني جهاد نفس، يعني در جنگ نرم با تهذيب و تربيت صالحين، با زنده نگه داشتن راه امام و شهيدان، هم در تبليغ و هم در عمل، ماهواره و اينترنت و ديگر افيون هاي دشمن را به شكست كشاندن. لبيك يا علي يعني در دفاع از ولايت، از سرزنش هيچ ملامت گري نترسيدن، در فتنه ها بدون ملاحظه جانب حق را گرفتن، جان و آبرو را در اين راه گذاشتن، يعني حسين غلام كبيري.

رئيس سازمان بسيج مستضعفين اذعان داشت: لبيك يا علي يعني اي عزيز فاطمه (س)، اگر صد تهاجم نظامي كنند، اگر هزار فتنه بر پا كنند، با بصيرت، دشمن را پشت همه نقاب هاي دوست نمايي مي شناسيم، با شجاعت در ركاب ولايت مي ايستيم و با همه قوا ندا مي دهيم: "لبيك يا علي (ع) "

نقدي يادآورشد: ملت بسيجي ما سال گذشته با خلق حماسه هايي چون 9 دي و 22 بهمن با سربلندي و بدون يك سر سوزن عقب نشيني از خط امام، از فتنه اي عبور كردند كه شنيده نشده در تاريخ هيچ ملتي از آزمايشي چنين سخت موفق بيرون آمده باشد البته اين پيروزي جز به بركت بصيرت بخشي ولايت حاصل نشد. به بيان ديگر در مقابله با فتنه، بسيجي ها نشان دادند، شاگردان خوبي در مكتب ولايت بوده اند و درس هاي بصيرتي را كه آموخته ايد، خوب فرا گرفته اند.

وي همچنين افزود: درس عبرت هاي عاشورا، عوام و خواص، خودي و غيرخودي، تهاجم و شبيخون فرهنگي، داشتن معيار بجاي پيروي افراد، اصولگرايي اصلاح طلبانه، شاخص هاي خط امام، نداي "أين عمار " و درسهاي فراوان ديگر بود كه عبور سرافرازانه از فتنه را ممكن ساخت و امروز بسيجيان آمده اند تا براي ادامه راه، درس هاي جديد را بگيرند. رئيس سازمان بسيج مستضعفين در پايان خاطرنشان كرد: ضمن تبريك اين عيد سعيد به شما اي مشعل فروزان هدايت و اي فرمانده قلب هاي بسيجيان، هم نوا با ياران بسيجي ام، با اين ندا با شما تجديد بيعت مي كنيم: "لبيك يا علي"
 


:: بازدید از این مطلب : 116
|
امتیاز مطلب : 84
|
تعداد امتیازدهندگان : 19
|
مجموع امتیاز : 19
تاریخ انتشار : 5 آذر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : موسوی و رفقا

محاكمه سران فتنه مرحمي بر زخم‌هاي ملت ايران است

يكي از جانبازان فتنه 88 با بيان اينكه از موسوي و كروبي شكايت كردم، گفت: محاكمه سران فتنه و عوامل آن‌ها به عنوان دشمنان آشكار و منافقان داخلي مرحمي بر زخم‌هاي بزرگ بر دل ملت ايران است. مهدي ناصري اظهار داشت: پس از انتخابات رياست جمهوري در سال گذشته سران فتنه براي رسيدن به قدرت به بهانه‌هاي مختلف افراد بي‌بصيرت را دعوت به اغتشاش و ايجاد ناامني در برخي نقاط كشور كردند.

وي ادامه داد: در حملات اغتشاشگران و عاملان منافقين خون رهگذران، جوانان و افراد بي‌گناهي نيز به زمين ريخته شد كه بنده نيز بر اثر اصابت گلوله به ناحيه پا مجروح شدم و از موسوي و كروبي كه مقصران اصلي ايجاد ناامني در جامعه بودند، شكايت كردم.

* هويت سران فتنه براي مردم شناخته شده است

يكي از جانبازان فتنه 88 با بيان اينكه سران فتنه هيچ جايگاهي در نظام ندارند، گفت: خوشبختانه مردم كشور ما مردمي آگاه و بابصيرت هستند و پس از روز عاشورا به هويت حقيقي سران فتنه پي بردند. وي خاطرنشان كرد: سران فتنه با كارهايي كه انجام دادند، حيثيت نظام مقدس جمهوري اسلامي را در مجامع بين‌المللي خدشه‌دار كردند و با توجه به اينكه ملت براي نظام و نظام براي ملت است، سران فتنه از دامن ملت ترد شدند.

* بازگشت سران فتنه به نظام خيالي واهي است

ناصري بيان داشت: در حال حاضر سران فتنه به همراه افرادي بي‌بصيرت، منشور برادري حضرت امام خميني (ره) را مطرح مي‌كنند تا به نوعي وارد نظام شوند ولي اين كار آنها بيهوده است. وي اضافه كرد: سران فتنه بايد در رابطه مسائلي كه سال گذشته ايجاد كردند، معذرت‌خواهي رسمي كنند و در جهت جبران اين مسائل در سطح بين‌المللي و داخلي قدم بردارند.

* سران فتنه بايد تقاص كارهاي خود را پس بدهند

يكي از جانبازان فتنه 88 اضافه كرد: سران فتنه بايد تقاص كارهاي خود را پس بدهند و به خون‌هايي كه ريخته شده، آسيب‌هاي وارده به اموال عمومي و خسارات معنوي كه به نظام وارد كردند، پاسخ بدهند. وي اضافه كرد: خواست ما اين است كه سران فتنه هرچه زودتر محاكمه شوند، اما با توجه به تدابير نظام اين محاكمه به تأخير افتاده است ولي سران فتنه در توهمات خود از اين مصلحت به عنوان يك نقطه ضعف براي نظام ياد كرده و از آن سوءاستفاده مي‌كنند.

ناصري بيان داشت: اميدواريم سران فتنه و عوامل‌شان به عنوان دشمنان آشكار و منافقان داخلي به زودي محاكمه شوند تا مرحمي بر زخم بزرگ در دل شيعيان باشد كه نمونه كوچك آن را در هتك حرمت به روز عاشورا مشاهده كرديم. به گزارش توانا، مهدي ناصري كه 27 سال دارد، از جمله جانبازان فتنه 88 است كه در 26 خرداد 1388 بر اثر اصابت گلوله به ناحيه پنجه پا از ساختماني مسكوني در حوالي ميدان كاج سعادت‌آباد مجروح شد و در حال حاضر بر اثر اصابت گلوله، عصب پا دچار مشكلاتي است.

 



:: بازدید از این مطلب : 158
|
امتیاز مطلب : 88
|
تعداد امتیازدهندگان : 21
|
مجموع امتیاز : 21
تاریخ انتشار : 5 آذر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : موسوی و رفقا

"آمریکا در نگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی" منتشر شد

این کتاب به کوشش دکتر منوچهر محمدی، برگرفته از نوشته‌ها، پیام‌ها و سخنرانی‌های مقام معظم رهبری و مواضع ایشان در قبال سیاست‌ها، توطئه‌ها و عملکرد دولت‌مردان آمریکاست. کتاب «آمریکا در نگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی» به همت مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی و با تلاش دکتر منوچهر محمدی تدوین و روانه بازار کتاب شده است.

رسا خبر داده که این کتاب، برگرفته از نوشته‌ها، پیام‌ها و سخنرانی‌های مقام معظم رهبری و مواضع ایشان در قبال سیاست‌ها، توطئه‌ها و عملکرد دولت‌مردان آمریکاست. عناوین اصلی این کتاب در هشت فصل «جامعه امریکا»، «امریکا و استکبار»، «امریکا و حقوق بشر»، «امریکا و تروریسم»، «امریکا و سایر ملتها»، «امریکا و جهان استکبار»، «امریکا و ایران» و «آینده امریکا» تدوین شده است.

در بخشی از کتاب به نقل از رهبر معظم انقلاب اسلامی می‌خوانیم: «نکته مهم دیگری که باید مورد تأکید قرار گیرد، آن است که استکبار با همه تدابیر شیطانی‌اش و با وجود به کارگیری زور و ترفند سیاسی و تبلیغات دورغ، نتوانسته و هرگز نخواهد توانست جریان رو به رشد بیداری اسلامی و نهضت گرایش به اسلام را متوقف سازد. فعالیت همه جانبه سیاسی و امنیتی و بیش از همه تبلیغاتی امریکا و دیگر کشورهای استکباری و ایادی منطقه‌ای آنان بر ضد نهضت اسلامی در ایران، در سال‌های اخیر، بی‌سابقه و بسیار وسیع بوده است.

در این میان رژیم صهیونیستی همچون زائده امریکا در منطقه، در منتهای رذالت و خباثتی که از آن انتظار می‌رود، ایفای نقش کرده است. محاسبات مادیِ عادی، حکم می‌کرد که باید بر اثر این تلاش همه جانبه‌ای که مستکبرانه و از سر خشم و عناد ترتیب می‌یابد، نهضت اسلامی در کشورهای اسلامی ضعیف یا ریشه‌کن شود، ولی درست بعکس، همه شاهدند که این نهضت به مرور وسیع‌تر و عمیق‌تر شده است.»

 



:: بازدید از این مطلب : 172
|
امتیاز مطلب : 74
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
تاریخ انتشار : 5 آذر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : موسوی و رفقا

ماجراي غريبه‌اي كه مي‌خواست تخريب‌چي شود

هر چه او مي‌پرسيديم، ‌مي‌گفت « از من سؤال نكنيد چه كاره‌ام، من بچه تهرونم، از اونجا اومدم لشكر شما جنوبي‌ها، آموزش تخريب ببينم و توي عمليات به عنوان تخريب‌چي شركت كنم، شايد فيض شهادت نصيبم بشه».

سال 64 توي اردوگاه گردان تخريب لشكر المهدي(عج) نشسته بوديم كه سر و كله يك غريبه، توجه همه را جلب كرد؛ يك آدم بلند قد و خوش‌هيكل. مي‌گفت "بچه تهرونم؛ اومدم گردان تخريب آموزش خنثي‌سازي مين ببينم و توي عمليات به عنوان تخريب‌چي شركت كنم ".

به ظاهرش نمي‌خورد مبتدي باشد؛ ولي مثل من و الباقي بچه‌هاي آموزشي تو كلاس خنثي‌سازي مين‌هاي ضدنفر و ضدتانك و ديگر آموزه‌هاي تخريب شركت مي‌كرد. چيزي كه خيلي جالب بود مثل يك بچه خوب و حرف گوش‌ كن، هرچه برادر «جهان مهين» مربي تخريب دستور مي‌داد، موبه‌مو انجام مي‌داد و اطاعت مي‌كرد؛ حتي رده‌هاي پايين‌تر هم كه دستور سينه‌خيز و غلت و پامرغي مي‌دادند با تمام جديت اطاعت مي‌كرد و با عشق سينه‌خيز مي‌رفت و غلت مي‌زد.

يك شب به او گفتم "حاج حسين خيلي جدي گرفتي! ول كن بابا. چرا اينقدر سينه‌خيز و پامرغي مي‌ري؟ مثل ما زرنگ باش، از زير اينجور كارا در برو و بي‌خيال شو ". حسين مي‌گفت "نه برادر، اشتباه مي‌كني! اگه مي‌خواي خدا قبولت كنه و زودتر شهيد بشي، هرچه فرمانده ميگه انجام بده، از روي اخلاص هم سينه‌خيز برو و غلت بزن وگرنه خبري از شهادت نيست كه نيست ". من با خودم فكر مي‌كردم "اين ديگه كيه بابا! چرا اينقدر آتيشش تنده! و براي شهيد شدن عجله داره؟ "

... شب بعد كه توي سنگر دور هم نشسته بوديم، بنا گذاشتيم كه از خودمان بگوييم كه از كجا اعزام شديم؟ چكاره هستيم، چه مدت توي جبهه‌ايم و چه مسئوليت‌هايي تو عمليات داشتيم. همه گفتند تا نوبت به حسين رسيد. خيلي طفره مي‌رفت و به هيچ عنوان حاضر نبود اطلاعات بده كه چكاره است و توي چه عمليات‌هايي شركت كرده يا مسئوليتش چه بوده؟

مي‌گفت از من سؤال نكنيد چه‌كاره بودم؟ و چه كارهايي كردم، فقط مي‌گفت "من بچه تهرونم، از اونجا اومدم لشكر شما جنوبي‌ها آموزش تخريب ببينم و توي عمليات به عنوان تخريب‌چي شركت كنم شايد فيض شهادت نصيبم بشه ". خلاصه هيچ اطلاعاتي از خودش نمي‌داد؛ يك موقع آدم شك مي‌كرد نكند طرف جاسوس باشد و براي جمع‌آوري اطلاعات آمده گردان تخريب، اما نيمه‌شب كه مي‌شد از صداي هق‌هق گريه و ناله‌هاي سوزناك حسين و الهي العفو نمازشب اين غريبه، اين شك هم برطرف مي‌شد.

خلاصه همه مانده بوديم كه اين بابا كيه؟ چكاره است؟ آخر چرا از طرف لشكر حضرت رسول(ص) كه براي بچه‌هاي تهرانه براي جبهه اعزام نگرفته؟ چرا اينطوري غريب و تنها و مرموزه؟ همه‌‌اش هم مي‌گويد شهادت، شهادت! چه عجله‌اي براي پريدن داره، نمي‌دانم؟ بنده خدايي مي‌گفت "نكنه مي‌خواد بره اون طرف توي بهشت هم جاسوسي كنه؟ "

خلاصه همينطوري روزها شب مي‌شد و شب‌ها هم روز و ما سرگرم آموزش و مانور و غلت و پامرغي و سينه‌خيز، بعضي از شب‌ها هم كه گرفتار خشم شب مربيان مي‌شديم و مخصوصاً اين انفجارهاي شديد تي‌ان‌تي كه كنار خيمه‌هاي آموزشي مي‌زدند، خيلي وحشتناك بود. پدرصلواتي‌ها نيمه‌هاي شب كه ما گرم خواب بوديم، آهسته وارد چادر مي‌شدند و چراغ‌هاي فانوس رو هم خاموش مي‌كردند، بعد بغل گوشمان تيراندازي و انفجار و بدو بخيز و بلندشو.

دوره آموزشي داشت به پايانش نزديك مي‌شد كه يك روز صبح، چند تا جيپ فرماندهي و موتورسوار از قرارگاه خاتم‌الانبياء(ص) وارد اردوگاه تخريب شدند. يكي از آنها سرش را كرد توي سنگر و با لهجه داش‌مشتي تهروني گفت "برادر حسين كربلايي اينجاست؟ " من گفتم بله؛ دارد آموزش مي‌بيند! همان صدا خيلي محكمتر اما با طعنه گفت "بگو لو رفتي حسين!، فرماندهي قرارگاه، ما رو فرستاده دنبالت، گفته كت‌بسته برش دارين بيارينش!؛ توي قرارگاه هم همه دارن دنبالت مي‌گردن ". من هاج و واج مانده بودم! قرارگاه خاتم‌الانبيا(ص) مركز فرماندهي عمليات‌هاي بزرگ سپاه با حسين كربلايي ما چكار داره؟ تا بخودم بيام حسين‌ را سوار كردند و با خودشان بردند كه بردند!

تازه يادم افتاد كه حسين به من گفته بود "تو دعا كن من شهادت نصيبم بشه، منم مي‌برمت تهرون؛ هرجا بخواي مي‌گردونمت، از بهشت‌زهرا(س) تا پارك ارم " و من به او مي‌گفتم "خيلي كلكي؛ اگه تو شهيد بشي چطور مي‌خواي منو ببري تهرون بگردوني؟ "... اما حسين رفته بود و من رفيق شفيق آموزشي‌ام را از دست داده بودم.

چند مدت گذشت؛ خيلي دلتنگ حسين بودم؛ يك روز سر و كله‌اش با يك موتور خيلي گنده پيدا شد. آمد توي اردوگاه و شروع كردم سلام و احوالپرسي با بچه‌ها. من به او گفتم "بچه تهرون، چي شد يه‌باره دزديدن بردنت؟ نگفته بودي فرمانده تخريب قرارگاه هستي؟ " و آنجا بود كه حسين كربلايي همه‌چيز را براي‌مان تعريف كرد؛ گفت كه چقدر دلتنگ شهادت است و اينكه برادانش هم شهيد و مفقودالاثرند و دوستان صميمي‌اش همه شهيد شدند و تنها مانده و به خاطر همين هم فرماندهي تخريب قرارگاه را رها كرده و گمنامانه آمده بود گردان تخريب بچه‌هاي جنوب تا با غلبه بر هواي نفس در گمنامي و اخلاص بتواند قله شهادت را فتح كند و زودتر به مقام شهادت برسد.

نمي‌دانم شايد به خاطر همين عجله‌اش براي شهادت بود كه خدا و دوستان شهيدش، 25 سال او را معطل گذاشته بودند و با درد و زجر با گازهاي شيميايي دست و پنجه نرم كرد و بالاخره در مهرماه 1389 به آرزوي ديرينه‌اش رسيد و به ياران شهيدش پيوست.

جالب اينكه به احترام مقام پدر و مادرش وصيت كرد كه او را در زير پاي پدر و مادرش در قبرستان به خاك بسپارند تا هم به ما بياموزد كه به پدر و مادرهامان احترام بگذاريم و قدر آنها را بدانيم و هم تلافي خودش را سر دوستان شهيدش كه 25 سال او را معطل گذاشته بودند، دربياورد و درست لحظه‌اي كه شهدا منتظر به خاك‌سپاري پيكر مطهر دوست قديمي‌شان در كنار خود بودند، حسين جاخالي داد و حالا قبرش در كنار شهدا خاليست.

راوي: ناصر قاسمي همسنگرشهيد

 



:: بازدید از این مطلب : 105
|
امتیاز مطلب : 95
|
تعداد امتیازدهندگان : 22
|
مجموع امتیاز : 22
تاریخ انتشار : 5 آذر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : موسوی و رفقا

برگزاری کنسرت توسط طرفداران فرقه سبز

به گزارش خبرنگار جنبش سرخ حسینی به تازگي جلسه ماهيانه جوانان حزب منحله مشارکت در دفتر اين حزب در تهران با حضور نمايندگان اقشار مختلف از سراسر کشور برگزار گرديد. در این جلسه مقرر شد اعضا به صورت روزانه فعاليت هاي خود را از طريق پست الکترونيکي مشارکت اعلام نمايند و کوچکترين تحرکات اعم از شعارنويسي ، شب نامه ، بولتن و بروشور که در سطح شهر مشاهده مي کنند را به اطلاع مسئولين حزب در تهران برسانند.

همچنین به اعضاي حزب اعلام شد محل هاي مختلفي مانند کافي شاپ ها ، مراکز تفريحي و چايخانه ها را به صورت پاتوق مشخص نموده و عمده جلسات خود را در اين محل ها به صورت مخفیانه برگزار نمايند. لازم به ذکر است به اعضایب حاضر در جلسه اعلام شد  برآوردی از سايت هاي موافق و مخالف جريان سبز ارائه نمایند. در پایان مقرر شد کليه گروه ها و سرگروها از انجام فعاليت هاي سياسي آشکار و چهره شدن پرهيز کرده و کاملاً خاموش و آرام به انجام فعاليت هاي تحليلي بپردازند. گفتنی است جلسات مختلف از سوی  شاخه های حزب غیرقانونی مشارکت در برخی استان ها و شهرستان ها نیز تشکیل شده است.

 



:: بازدید از این مطلب : 96
|
امتیاز مطلب : 86
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
تاریخ انتشار : 5 آذر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : موسوی و رفقا

مهدی هاشمی دستگیر و روانه زندان می‌شود

دستگاه قضایی بنای امتیاز دادن به احدی را ندارد و انتساب به شخصیت‌ها و افراد شناخته شده در جامعه به هیچ عنوان نمی‌تواند دستگاه قضایی را نسبت به اجرای قانون و عدالت دچار تردید کند. معاون اول قوه قضاییه گفت: دستگاه قضایی بنای امتیاز دادن به احدی را ندارد و انتساب به شخصیت‌ها و افراد شناخته شده در جامعه به هیچ عنوان نمی‌تواند دستگاه قضایی را نسبت به اجرای قانون و عدالت دچار تردید کند.

به گزارش ایسنا حجت‌الاسلام و المسلمین سیدابراهیم رییسی در حاشیه همایش فرماندهان پایگاه‌های مقاومت بسیج و ائمه جماعت مساجد در گفت‌وگو با خبرنگاران افزود: در دستگاه قضایی هیچ امتیازی به افراد به خاطر موقعیت اجتماعی و سیاسی و نوع انتسابشان وجود ندارد. وی ادامه داد: به خاطر اینکه کسی فرزند شخصی است یا در واقع کسی منتسب به جریان یا جایی است، به هیچ عنوان دستگاه قضایی بنا به اغماض و کوتاه آمدن ندارد.

حجت‌الاسلام رییسی خاطرنشان کرد: دستگاه قضایی دستگاهی مبتنی بر قانون و عدالت است و آنچه وظیفه خود می‌داند با جدیت تمام دنبال می‌کند و مردم باید در این رابطه در جریان قرار بگیرند و تاکنون سعی شده در خصوص برخوردهایی که در دستگاه قضایی صورت گرفته است، اطلاع‌رسانی مناسبی شود. وی ادامه داد: بحث‌هایی که در روزهای اخیر در بعضی مطبوعات و رسانه‌ها مطرح می‌شود یا برخی گفته‌ها مبنی بر امتیاز دادن دستگاه قضایی، صحت ندارد.

معاون اول قوه قضاییه در خصوص پرونده مهدی هاشمی گفت: حکم جلب مهدی هاشمی صادر شده و وی دستگیر و روانه زندان خواهد شد، بنابراین پرونده ایشان مانند بقیه پرونده‌های دیگر، عادلانه رسیدگی خواهد شد. در دستگاه قضایی قضات عادل کم نیستند و توسط قاضی عادلی که از طرف دستگاه قضایی تعیین شود، به پرونده مهدی هاشمی رسیدگی می‌شود.

وی در خصوص نامه بدون امضای مهدی هاشمی تصریح کرد: ایشان تفاوتی با دیگر متهمان از نظر دستگاه قضایی ندارد و چون ایشان از نظر دستگاه قضایی در معرض اتهام قرار دارند اتهام ایشان مانند تمامی افراد در معرض اتهام رسیدگی خواهد شد. حجت‌الاسلام رییسی همچنین عنوان کرد: هدفمند کردن یارانه‌ها تحولی بزرگ در اقتصاد کشور ماست و همکاری همه لایه‌های اجتماعی و قوای سه گانه و دستگاه‌های مربوط و نیز رسانه‌ها را می‌طلبد بنابراین همه باید کاری بکنند که این تحول بزرگ اقتصادی مانند تمامی موفقیت‌هایی که تاکنون نظام ما داشته است، موفق شود.

وی ادامه داد: قانون هدفمند کردن یارانه‌ها را مجلس تصویب کرده و دولت در میدان اجرا قرار گرفته است و دستگاه قضایی هر گونه کمکی را که بتواند، به مجموعه اجرایی ارائه می‌کند. معاون اول قوه قضاییه رمز موفقیت هدفمند کردن یارانه‌ها را در تبیین و روشنگری رسانه‌ها دانست و گفت: رسانه‌ها نقش موثری در روشنگری جامعه و مردم دارند بنابراین چون مردم بهترین همکار در این میدان هستند، اگر به مردم آگاهی داده شود و موضوع برای آن‌ها کاملا روشن شود می‌توانیم با نیروی مردم که یاران و همکاران در اجرای این تحول بزرگ هستند، به موفقیت برسیم.

 



:: بازدید از این مطلب : 183
|
امتیاز مطلب : 86
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
تاریخ انتشار : 5 آذر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : موسوی و رفقا

اختصاصی/جزئیاتی از برنامه مشترک و جدید عوامل داخلی و خارجی فتنه

اخبار بدست آمده از دورجدید فعالیت جریان فتنه با هداف و برنامه های جدید حکایت دارد. به گزارش«جوان آنلاین»،شنیده شده که یک برنامه ریزی مشترک بین لایه های میانی فتنه وعوامل خارجی صورت گرفته است.این برنامه ریزی که استارت آن با بیانیه موسوی آغاز شد حلقه های دیگرش به شرح زیر می باشد:

1- دور جدید تحرک بخشیدن به بعضی از اصناف بابرنامه ریزی قبلی .
2- عملیات روانی – رسانه ای بر روی اقشار آسیب پذیری که ازچند ماه گذشته به انحای مختلف آماج عملیات روانی در مورد هدفمندی یارانه ها بوده اند.
3- جسارت بخشیدن به حامیان خود با طرح رادیکال برخی از محورها
4- فعال سازی و تلاش برای احیای شبکه اجتماعی
5- وادار سازی نظام به عکس العمل و انطباق دادن آن با سناریوی حقوق بشر دوم
6- تست زنی هواداران ریزش کرده وتحریک آنها برای تحرکات جدید .
7- وادارسازی ومستمسک دادن به داشجونماهایی که وظیفه دارند جرقه زنی آشوب را در دانشگاه ها به عهده بگیرند
8- به هیجان آوردن شبکه های سازمان دهی شده در فضای مجازی و رسانه های برون مرزی .
9- زمینه سازی برای صدور قطعنامه های محکوم کننده و برنامه های یک گام به جلوی آمریکا .
10- بیرون آمدن از انفعال و وادارسازی نظام به تن دادن به سازش مورد نظر آنها
11- فضا ساری برای بعضی فراریان و ته نشین کردن آنها در داخل کشور با مواضع جدیدی که از سوی طرح خواهد شد.

 



:: بازدید از این مطلب : 171
|
امتیاز مطلب : 69
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
تاریخ انتشار : 5 آذر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : موسوی و رفقا

یک بسیجی مرا از گرداب بهائیت نجات داد

یکی از نجات‌یافتگان گرداب بهائیت تاکید کرد که با تلاش یک بسیجی از این گرداب رهایی یافته است. یکی از نجات‌یافتگان گرداب بهائیت تاکید کرد که با تلاش یک بسیجی از این گرداب رهایی یافته است.

مهناز رئوفی، در محیط‌ بهائی رشد یافت، فسادها و تناقضهایی‌ که‌ در کار همکیشان‌ خود (بویژه‌ سران‌ محفل‌ بهائیت) دید ‌وی را به‌ شدت‌ از این‌ مسلک‌ بیزار کرد‌ و این‌ امر، همراه‌ با مطالعه‌ مستقیم‌ درباره‌ اسلام، باعث‌ تشرف‌ او‌ به‌ اسلام‌ و تشیع‌ شد. خاطرات‌ خانم‌ رئوفی‌ که‌ اخیراً‌ تحت‌ عنوان‌ " سایه‌ شوم؛ خاطرات‌ یک‌ نجات‌یافته‌ از بهائیت " توسط‌ انتشارات‌ کیهان‌ نشر یافته، حاوی‌ نکات‌ بسیار جالبی‌ در افشای‌ مواضع‌ ضد اسلامی‌ و ضد انقلابی‌ تشکیلات‌ بهائیت‌ است. با هم‌ بخشهایی‌ از آن‌ را می‌خوانیم:

* بهائیان‌ دو دسته‌اند‌؛ فساد اخلاقی‌ در بهائیت‌
در بهائیت‌ هر گونه‌ تعصبی‌ ممنوع‌ است‌ و این‌ ریشه‌ در سیاست‌ استعمار دارد که‌ با ترویج‌ این‌ اعتقاد، تعصب‌ ملی، تعصب‌ دینی، تعصب‌ وطنی‌ و هر عرق‌ و علاقه‌ و غیرتی‌ را از انسان‌ می‌گیرد تا به‌ راحتی‌ بتواند بهره‌کشی‌ کند... خیلی‌ از خانمها[ی‌ بهائی]... لباسهای‌ نازکی‌ می‌پوشیدند و منظره‌ بسیار کریه‌ و زشتی‌ به‌ وجود می‌آوردند و روِ‌سای‌ تشکیلات‌ چیزی‌ به‌ آنها نمی‌گفتند و آزادی‌ مطلق‌ داده‌ بودند. دیگر کسی‌ حق‌ اعتراض‌ نداشت.

*بی‌بند و باران‌ تشویق‌ هم‌ می‌شوند!
در جامعه‌ مسلمانها، هر کس‌ در رعایت‌ حجاب‌ و یا خلوت‌ با اجنبی‌ کوتاهی‌ نماید مورد اعتراض‌ و بازخواست‌ افکار عمومی‌ (و نه‌ تشکیلاتی) واقع‌ شده‌ و با او برخورد می‌شود و در جامعه‌ بهائی‌ هر کس‌ بی‌حجابتر باشد به‌ اصطلاح‌ باکلاستر و بافرهنگ‌ جلوه‌ می‌کند و هر کس‌ برای‌ ایجاد ارتباط‌ با اجنبی‌ راحت‌تر و در واقع‌ گستاخ‌تر باشد امروزی‌تر و در تشکیلات‌ از عزت‌ و احترام‌ بیشتری‌ برخوردار خواهد بود.

من‌ در مقایسه‌ این‌ دو جامعه‌ وقتی‌ به‌ اعمال‌ و رفتار بعضی‌ از مسلمانان...، خصوصاً...به‌ خلافکاران‌ و معصیت‌کاران، فکر می‌کردم، می‌دیدم‌ آنها کسانی‌ هستند که‌ تربیت‌ مذهبی‌ نشده‌اند و از احکام‌ و دستورات‌ اسلام‌ سرپیچی‌ کرده‌اند... اما در بهائیان‌ اگر اعمال‌ خلافی‌ سر می‌زند برای‌ این‌ است‌ که‌ هیچ‌گونه‌ مانع‌ شرعی‌ ندارند. در واقع‌ اسلام‌ را نمی‌شود در اعمال‌ مسلمانان‌ جستجو کرد ولی‌ بهائیت‌ را در اعمال‌ بهائیان‌ می‌توان‌ یافت؛ چون‌ اگر اعمال‌ نابجایی‌ از افراد مسلمان‌ سر می‌زند به‌ علت‌ بی‌توجهی‌ به‌ تعلیمات‌ اسلام‌ است.

* ارتباط‌ با علما ممنوع!
بهائیان‌ فقط‌ در صورتی‌ با مسلمانان‌ رفت‌ و آمد دارند که‌ مطمئن‌ باشند هیچ‌ خطری‌ آنها را تهدید نمی‌کند و ضمناً‌ می‌توانند بهائیت‌ را تبلیغ‌ کنند و باعث‌ تبلیغ‌ افکار بهائی‌گری‌ شوند. آنها فقط‌ با افراد کاملاً‌ بی‌سواد و عامی‌ صحبت‌ می‌کردند و من‌ هیچ‌وقت‌ ندیدم‌ که‌ یک‌ بهائی‌ با یک‌ عالم‌ مسلمان‌ بنشیند و از بهائیت‌ حرفی‌ بزند؛ می‌دانستند که‌ محکوم‌ می‌شوند. لذا اصلاً‌ با عالمان‌ و تحصیل‌کردگان‌ و خـصـوصـاً‌ روحـانـیـون‌ هـیـچ‌گـونـه‌ بـحـثـی‌ پـیش‌ نمی‌کشیدند.

* شستشوی‌ مغزی‌ کودکان‌
[زمانی‌ که] معلم‌ مهد کودک‌ بهائیان‌ شدم... برنامه‌هایی‌ که‌ به‌ من‌ می‌دادند تا به‌ بچه‌ها بیاموزم‌ کاملاً‌ در راستای‌ شستشوی‌ مغزی‌ آنها بود و من... می‌دیدم‌ که‌ چگونه‌ از 3 سالگی، کودکان‌ را نسبت‌ به‌ اسلام‌ و مسلمانان‌ بدبین‌ می‌کردند و... مغز کوچک‌ آنها را با خرافات‌ و اوهامی‌ که‌ ارمغان... بهاء و عبدالبهاء بود پر می‌کردند و چگونه‌ با آوردن‌ مثالها و بیان‌ داسـتـانـهـایـی، آنـان‌ را از خارج‌ شدن‌ از بهائیت‌ می‌ترساندند و با [وجود] این‌ ترس‌ و وحشتی‌ که‌ در دل‌ کودکان‌ از انتخاب‌ راهی‌ به‌ جز راه‌ بهاء می‌انداختند و با وحشتی‌ که‌ آنان‌ از طرد شدن‌ و اخراج‌ شدن‌ از خانه‌ و خانواده‌ داشتند، شعار بی‌اساس‌ "تحرّ‌ی‌ حقیقت " را سر می‌دادند و به‌ ظاهر وانمود می‌کردند که‌ بهائیان‌ در پانزده‌ سالگی‌ پس‌ از تحری‌ حقیقت‌ می‌توانند راه‌ خود را انتخاب‌ نمایند...، در حالی‌ که‌ هیچ‌ کدام‌ از بهائیان‌ حق‌ نداشتند... کتابهای‌ سایر جوامع‌ را مطالعه‌ کنند، حق‌ نداشتند کتابهای‌ ردیه‌ را که‌ بیشتر، بهائیان‌ مسلمان‌ شده‌ آنها را نوشته‌ بودند مورد مطالعه‌ قرار دهند.

* بگذار مردم‌ با موشک‌ باران‌ صدام‌ بمیرند!
در زمان‌ جنگ‌ [ایران‌ و عراق] وقتی‌ مردم‌ کشته‌ می‌شدند، بهائیان‌ با بی‌رحمی‌ تمام‌ می‌گفتند از این‌ مسلمانان‌ هرچه‌ کشته‌ شود کم‌ است. خصوصاً‌ وقتی‌ رادیوهای‌ خارجی، آمار شهادت‌ رزمندگان‌ را در جبهه‌ها به‌ اطلاع‌ مردم‌ می‌رساندند... با ناسزاگویی‌ به‌ رزمندگان‌ ابراز مسرت‌ و خشنودی‌ می‌کردند.

بهائیان‌ در زمان‌ جنگ‌ با کناره‌جویی‌ از شرکت‌ در جبهه‌ها اعلام‌ کردند که‌ مخالف‌ جنگ‌ هستند و به‌ بهانه‌ عدم‌ دخالت‌ در سیاست‌ از به‌ دست‌ گرفتن‌ سلاح‌ امتناع‌ کردند و کوچکترین‌ فعالیتی‌ برای‌ دفاع‌ از کشور از خود نشان‌ ندادند... آنها که‌ دائماً‌ در کلاسها و مجالس‌ از عشق‌ به‌ عالم‌ بشریت‌ دم‌ می‌زدند، آنان‌ که‌ از الفت‌ و محبت‌ طوری‌ سخن‌سرایی‌ می‌کردند که‌ گویی‌ برتر و مهربانتر از همه‌ اقشار عالمند، در عمل‌ نه‌تنها بویی‌ از انسانیت‌ و محبت‌ نبرده‌ بلکه‌ درنده‌خویی‌شان‌ گُل‌ می‌کند و از خبر شهادت‌ جوانان‌ عزیز این‌ مرز و بوم‌ اظهار خوشحالی‌ و مسرت‌ می‌کنند.

* شادی‌ در رحلت‌ امام‌
[در جـریـان] رحـلـت‌ امـام(رحمت الله علیه) ازدحام‌ جمعیت‌ دل‌سوخته‌ و آن‌ نمایش‌ حقیقی‌ مراسم‌ عزاداری‌ در باور نمی‌گنجید. آن‌ همه‌ ایمان...، عشق... و... التهاب، انسان‌ را وادار به‌ حسرت‌ و غبطه‌ می‌کرد. سنگ‌ در آن‌ روز می‌گریست‌ و من‌ شاهد اشک‌ بچه‌های‌ برادرم‌ بودم‌ که‌ قلبشان‌ رئوفتر و پاکتر بود. قلب‌ خودم‌ از جا کنده‌ می‌شد...، اما بهائیان‌ وقتی‌ به‌ هم‌ می‌رسیدند این‌ خبر ناگوار و این‌ مصیبت‌ گران‌ مردم‌ دلسوخته‌ را به‌ هـم‌ تـبـریـک‌ مـی‌گفتند و اگر جشن‌ و پایکوبی‌ نمی‌کردند از ترس‌ مردم‌ بود.

*یک‌ بسیجی، مرا آگاه کرد‌
با اشاره‌ به‌ گفتگویش‌ با یک‌ بسیجی‌ خدمتگزار به‌ نام‌ مهدی‌ صالحی‌ (که‌ چندی‌ پس‌ از جنگ‌ تحمیلی، هنگام‌ خنثی‌سازی‌ مین‌ در شلمچه‌ به‌ شهادت‌ رسید) می‌نویسد:مهدی‌ ذهنیت‌ مرا نسبت‌ به‌ اسلام‌ تغییر داد و طوری‌ به‌ تبلیغ‌ اسلام‌ پرداخت‌ که‌ واقعاً‌ منقلب‌ شدم‌ و شک‌ و تردیدم‌ نسبت‌ به‌ حقانیت‌ بهائیت‌ بیشتر شد.

آن‌ روز... من‌ به‌ مطالبی‌ پی‌ بردم‌ که‌ قبلاً‌ از آنها بی‌اطلاع‌ بودم‌ و در اثر تبلیغات‌ سوء تشکیلات، عکس‌ قضیه‌ در مغزم‌ فرو رفته‌ بود. عمده‌ مطالب‌ این‌ که‌ تشکیلات‌ اسلام‌ را برای‌ ما دینی‌ کوچک‌ و عقب‌افتاده‌ که‌ پر از خرافات‌ و اوهام‌ است‌ معرفی‌ کرده‌ بود و من‌ فهمیدم‌ که‌ بهائیان‌ اعتقادات‌ خرافی‌ بعضی‌ از مردم‌ بی‌سواد و بی‌اطلاع‌ را به‌ عنوان‌ اسلام‌ به‌ ما معرفی‌ کرده‌اند، در حالی‌ که‌ خود اسلام‌ دینی‌ بسیار جامع‌ و کـامـل‌ و بـی‌نـقـص‌ اسـت‌ کـه‌ بسیار انسان‌ساز و تعالی‌بخش‌ است.

* دیگر به‌ بهاء و عبدالبهاء ایمان‌ ندارم!
خانم مهناز رئوفی در شرح‌ گفتگوی‌ خود با یک‌ فرد بهائی‌ (به‌ نام‌ آقای‌ منطقی) در خانه‌ خویش، در ایام‌ ناراحتی‌ شدید خود از سران‌ محفل‌ بهائیت‌ می‌گوید:در حالی‌ که‌ وسایلم‌ را جمع‌ می‌کردم‌ چشمم‌ به‌ تابلوی‌ عکس‌ عبدالبهاء افتاد. با عصبانیت‌ تابلو را برداشتم‌ و بر زمین‌ کوبیدم‌ و با هر دو پا روی‌ آن‌ ایستادم‌ و گفتم: تشکیلاتی‌ که‌ ارمغان‌ اراجیف‌ توست‌ مرا بدبخت‌ کرد.

آقای‌ منطقی‌ لبخند تلخی‌ زد و گفت: تو خیلی‌ اشتباه‌ کردی. اتفاقاً‌ اعضای‌ محفل‌ حرفه‌ای‌ترین‌ خلاف‌ کاریهای‌ دنیا هستند و کثیف‌ترین‌ گناهان‌ از آنان‌ صادر می‌شود. خود من‌ شاهد تعویض‌ زنان‌ محفل‌ با همدیگر بوده‌ام‌ و به‌ حدی‌ از آنان‌ کثافتکاری‌ و رذالت‌ دیده‌ام‌ که‌ اگر پاکترین‌ افراد عضو محفل‌ شوند هرگز به‌ آنان‌ اعتماد نخواهم‌ کرد.

حرفهای‌ آقای‌ منطقی‌ برایم‌ تازگی‌ داشت‌ او از غیرانسانی‌ترین‌ اعمال‌ که‌ از اعضای‌ محفل‌ قبل‌ از انقلاب‌ سر می‌زد برایم‌ گفت‌ و ایرادهایی‌ اساسی‌ از خود بهائیت‌ گرفت... من‌ مبهوت‌ و متحیر به‌ آقای‌ منطقی‌ نگاه‌ می‌کردم. او به‌ چه‌ جراتی‌ چنین‌ چیزهایی‌ را می‌گفت‌ به‌ او گفتم: از این‌ که‌ طرد شوید نمی‌ترسید؟ گفت... تصمیم‌ داریم‌ به‌ خارج‌ از کشور برویم‌ و از دست‌ بکن‌نکن‌های‌ این‌ تشکیلات‌ راحت‌ شویم.

گفتم‌ پس‌ چه‌ کسی‌ واقعاً‌ بهائی‌ است؟ همه‌ که‌ یا از ترس‌ بهائی‌ مانده‌اند یا منفعتی‌ را دنبال‌ می‌کنند یا مثل‌ شما، ظاهراً‌ بهائی‌ هستند. پرسیدم‌ به‌ بهاء و عبدالبهاء چه؟ به‌ آنها هم‌ ایمان‌ ندارید؟ عینکش‌ را کمی‌ بالاتر برد، دستی‌ بر محاسن‌ خود کشید و گفت: آدمهای‌ زرنگی‌ بوده‌اند؛ خوب‌ توانستند چیزی‌ مشابه‌ با ادیان‌ دیگر درست‌ کنند. علاوه‌ بر مقام‌ و منزلت، پول‌ خوبی‌ هم‌ به‌ جیب‌ زدند...!

 



:: بازدید از این مطلب : 200
|
امتیاز مطلب : 58
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ انتشار : 5 آذر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : موسوی و رفقا

بی بی سی فارسی؛ وکیل مدافع مهدی هاشمی

BBC علت جنجال بر سر خروج مهدی هاشمی از ایران شانتاژ رسانه های وابسته به دولت و تنها اتهام وارده به وی را استفاده از اموال عمومی به نفع ستاد موسوی در تبلیغات ریاست جمهوری معرفی و همچنین با اشاره سخنان دو هفته پیش آیة الله جنتی، از عزم جدی سران نظام برای محاکمه این اشخاص ابراز نگرانی کرد.
در پی انتشار نامه ی منسوب به مهدی هاشمی که خطاب به حجة الاسلام و المسلمین محسنی اژه ای نوشته شده بود، شبکه بی بی سی فارسی (بازوی رسانه ای فتنه گران) در گزارشی به بررسی این نامه پرداخت.

در این گزارش علت جنجال بر سر خروج مهدی هاشمی از ایران شانتاژ رسانه های وابسته به دولت و تنها اتهام وارده به وی را استفاده از اموال عمومی به نفع ستاد موسوی در تبلیغات ریاست جمهوری معرفی و همچنین با اشاره سخنان دو هفته پیش آیة الله جنتی در خطبه های نماز جمعه تهران که خواستار برخورد با عوامل اصلی و تئوریسین های فتنه شده بود، از عزم جدی سران نظام برای محاکمه این اشخاص ابراز نگرانی کرد.

در ادامه با اشاره به مناظره احمدی نژاد و موسوی، سخنان مطرح شده در این مناظره را دلیل اصلی مخالفت خاندان هاشمی برای جلوگیری از روی کار آمدن دوباره آقای احمدی نژاد در منصب ریاست جمهوری ارزیابی می کند.در حالیکه بنابر اعترافات صریح متهمین دادگاه حوادث پس از انتخابات، مهدی هاشمی از چندین ماه قبل از آغاز تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری دهم از تمامی قدرت مالی و رسانه ای خود برای شکست احمدی نژاد در این انتخابات بهره گرفته بود.

در پایان این گزارش با اشاره به شرط اصلی مهدی هاشمی برای حضور در دادگاه که از جایگاه متهم برای قوه قضائیه تعیین تکلیف نموده است، این سوال را مطرح می نماید که با توجه به سخنان مطروحه سران نظام مبنی برمحاکمه مهدی هاشمی که قطعأ از عوامل اصلی فتنه بوده،امکان مهیا شدن شرط وی را که خواستار برگزاری داگاه مستقل و به دور از فشار نیرو های امنیتی می باشد، با توجه به فضای فعلی منتفی و امکان بازگشت وی را غیر ممکن اعلام می کند.

با توجه به اینکه حضور مهدی هاشمی در دادگاه و احتمال اینکه با توجه به مدارک موجود اتهامات منسوب به وی ثابت شود که در این صورت نقش عوامل خارجی درایجاد فتنه برای همگان آشکار خواهدشد، شبکه بی بی سی فارسی طی هفته های اخیر با پخش 3 گزارش، نگرانی خود را از بازگشت مهدی هاشمی به ایران ابراز نموده است.

 



:: بازدید از این مطلب : 201
|
امتیاز مطلب : 60
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ انتشار : 5 آذر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : موسوی و رفقا

عكس: اصولگرايان با شال سبز در صحن مجلس

برگزاري جشن عيد غدير در صحن علني مجلس

برگزاري جشن عيد غدير در صحن علني مجلس

برگزاري جشن عيد غدير در صحن علني مجلس

برگزاري جشن عيد غدير در صحن علني مجلس

 



:: بازدید از این مطلب : 90
|
امتیاز مطلب : 58
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
تاریخ انتشار : 5 آذر 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 11 صفحه بعد